حبیب آذرگشسب

یادداشت‌ها و روزنوشته‌ها

خبر: دوست دارم دور باشیم؟

پیش‌نوشت: یادداشت زیر بیشتر از آنکه یادداشتی برای مخاطب باشد، یادداشتی برای خودم است. با این‌حال فکر کردم انتشار عمومی آن، فرصت بهتری به من خواهد داد تا در آینده بیشتر درمورد این موضوعات بنویسم.

چرا نباید دنبال اخبار باشیم؟

این روزها، به لطف یک تهاجم دوازده روزه که علیه ایران رخ داده و وقایع پس از آن، روزهایی است که برای خبرگزاری‌ها روز‌های طلایی‌ای محسوب می‌شود. هر خبر تازه‌تر و دست‌اول‌‌تر، ولو غلط باشد برای مخاطبان خواندنی محسوب می‌شود و می‌تواند اهداف مالی یا سیاسی مدنظر خبرگزاری و اسپانسر‌های سیاسی و مالی‌اش را به خوبی تامین کند.

 

حالا انسانی که هزاران سال، عادت داشته محدوده دسترسی‌اش چیزی در حد چند صد متر آنطرف‌تر خودش باشد و نهایت درگیری مغزش با زدن یک صاعقه در آن سوی جنگل و آتش‌سوزی آن بوده، در یک فرآیند چند ده ساله دسترسی به اخباری دارد که هزاران کیلومتر آنسوتر را پوشش می‌دهند و هزاران تحلیل از رنگ کت رئیس‌جمهور کشور X و نحوه نشستن فلان مسئول سیاسی کشور Y‌ را به خوردش می‌دهند.

نتیجه ورود این حجم از اطلاعات به ذهن اشخاص، در بهترین حالت شما را گیجی و خستگی ذهنی‌ای رو به رو می‌کند که توان فکر کردن، یادگرفتن و انجام هیچ‌کاری که نیاز به تمرکز داشته باشید را نخواهید داشت.تازه وضع بدتر هم می‌شود.‌هنوز اول راه است.

مهم‌ترین اتفاقی که می‌افتد، علاوه بر آثار روانی و ذهنی این پیگیری‌ها، آسیب‌های جسمانی است. شما اخبار را از روی کاغذ نمی‌خوانید. از روی دستگاه‌هایی آن‌ها را مطالعه می‌کنید که به چشم‌هایتان آسیب می‌زنند، خواب‌تان را مختل می‌کنند و در صورت رعایت نکردن ارگونومی، آسیب‌های شدیدی به گردن، دست‌ها و دیگر اندام‌ها وارد می‌کنند‌

هردو این آسیب‌ها، چیزهایی هستند که به نظر جدی نمی‌آیند. ضمن اینکه هر دو نیز با استفاده‌های دیگر از تکنولوژی نیز قابل رخ‌دادن هستند.‌ یعنی اینکه ممکن است برای مثال شما یک بازاریاب دیجیتال( digital marketer) باشد و با توجه به شغل‌تان، مدت زمان زیادی از روز را صرف حضور در شبکه‌های اجتماعی، نوشتن مقاله یا کار با سیستم کنید و بخش‌ عمده‌ای از این مشکلات را در طولانی مدت تجربه می‌کنید.

با این‌حال، برای کسی که در چنین وضعیتی به سر نمی‌برد، افزایش ناگهانی خواندن و پیگیری اخبار و ادامه آن، چیزی است که منجر به مشکلات جدی خواهد شد. حالا همه این‌ها را فرض کنید که یک دانش‌آموز یا دانشجو که کنکور یا آزمون دارد انجام بدهد. احتمالا یک صفحه از درس‌هایش را هم‌ با کیفیت نمی‌تواند بخواند. این قابل تعمیم برای هرکسی با هر شغل یا فعالیتی که نیازمند تمرکز جدی و کارآمد باشد نیز است.


خبرها، همیشه درست نیستند!

برخلاف تصور رایج رسانه‌ها درست نشده‌اند تا خبر درست را منتشر کنند. رسانه‌ها به طور معمول ساخته شده‌اند تا منافع صاحبان‌شان را دنبال کنند و به همین دلیل هم است که اصولا رسانه‌ی بی‌طرفی وجود ندارد. تنها فرقی که بین رسانه‌ها وجود دارد این است که رسانه‌های حرفه‌ای تلاش می‌کنند تا این جهت‌گیری آشکار نباشد.

بنابراین، برای رسانه‌ها آنچه که اهمیت دارد جلب مخاطبان است. برای همین هم است که برخی رسانه‌های داخلی ما نصف اخبارشان، اخباری است که در عرض ده دقیقه پس از انتشار فورا تکذیب می‌شود. خود خبرنگار هم می‌داند که چیزی که دارد منتشر می‌کند در نهایت یک حدس یا گمان یا خبر دروغی است که در یک‌جای دیگر منتشر شده‌؛ اما رقابت اصلی در جذب مخاطب و کشاندنش پای آن رسانه است و صحت خبر در اولویت دوم قرار دارد و تازه بعد با تکذیب آن، مدعی این می‌شوند که بر روی صحت اخبار حساسیت دارند و اگر هم اشتباهی رخ دهد سریع اصلاحش‌می‌کنند.

در واقع،‌ خیلی از خبرگزاری‌ها اگر‌واقعا بخواهند خبری بگذارند، چیزی در دست ندارند؛ اما از آنجا که این سایت‌ها رسالت مهمی برای رساندن خبر به دست مردم دارند، در چنین مواقعی ترجیح می‌دهند بروند سراغ مصاحبه با استاد دانشگاه یا اقتصاددان یا هر کسی که بتوانند حرفش را به عنوان خبر دست اول به خورد بازدیدکننده محترم بدهند.

تازه این‌ها رسانه‌های رسمی و حرفه‌ای هستند. کانال‌های تلگرامی و صفحات شبکه‌های اجتماعی که به صورت غیررسمی و شخصی فعالیت می‌کنند و منبع درآمدیشان تبلیغات صفحات بلاگر‌هاست، اصولا دست توانمندی در نقل کردن از نشریات خارجی و خوراندن اراجیف‌شان به مخاطبان دارند و بخش مهمی از مطالب‌شان چرت محض‌اند. مثال‌های بسیاری از آن را درمورد عملکرد نظامی ایران و اسرائیل در رو جنگ ۱۲ روزه می‌توان مشاهده کرد.


چکار کنیم؟

مهم‌ترین پرسش ولی این است که: خب، حالا که قرار است خبر نخوانیم، چکار کنیم؟

در پاسخ به این پرسش اول باید گفت که الزامی به حذف کامل خبرها در زندگی‌مان نیست. ولی می‌توان آن را محدود به خبرگزاری‌های خاص‌تر و ساعات مشخص و از پیش‌ تعیین شده کرد و همچنین کار‌های جایگزین را انجام داد. یعنی با کاهش زمان مطالعه اخبار، هم می‌توان از دست دادن این حس که پشت کوه زندگی می‌کنیم جلوگیری کرد، هم به نوعی زمان را برای کارهای دیگر ذخیره کرد.

برای فعالیت‌هایی که می‌شود جایگزین خواندن اخبار کرد، می‌توان ده‌ها مورد را گفت. آنچه که در لیست و توضیحات زیر می‌آید، بر حسب تجربه شخصی خودم و البته علاقه‌مندی‌های خودم است. طبیعی است که هر شخصی می‌تواند بر مبنای ترجیحات و اولویت‌هایش، کارهای دیگری انجام بدهد.

۱.نوشتن

نوشتن همیشه ابزار کارآمدی است. ذهن را منظم می‌کند. افکار احمقانه را دور می‌کند و البته، آرمش بخش خواهد بود. مهم هم نیست که چه بنویسید. یک یادداشت شخصی در یک‌ فایل ورد یا حتی یک پست یا یک داستان خیالی.

اصولا اینکه این نوشته‌ منتشر شود یا نشود، موضوعش چه باشد، فرم و قالبش چه باشد، اهمیت چندانی ندارد. همین که ذهن‌مان بتواند مدتی را تمرکز کند و روی کاری متمرکز بماند، لطف بزرگی در حقش کرده‌ایم. ضمن اینکه در حین نوشتن به معنای واقعی گذر زمان را متوجه نخواهیم شد.

۲.کتاب خواندن

کتاب‌خواندن، برای کسانی که از آن لذت می‌برند قطعا گزینه خوبی است. برداشتن یک کتاب طبق سلیقه خود و نشستن در یک گوشه و مطالعه آن، ما را از سیل حوادث دور می‌کند. ضمن اینکه مطالعه کتاب‌ها، معمولا شما را مجبور به فکر کردن درباره محتوای‌شان می‌کند.

نکته‌ای که وجود دارد این است که بهتر است برای خواندن یک کتاب چاپی را انتخاب کنید. هم امکان یادداشت‌برداری یا خط کشیدن وجود دارد، هم از حواس‌پرتی نوتیفیکشن‌ گوشی یا سیستم و وسوسه سرچ‌کردن و پاسخ‌ به پیامک‌ها و ... را کاهش می‌دهد. علاوه بر همه این مزیت‌ها، چشم‌تان با نور گوشی یا سیستم از بین نمی‌رود و البته که باید در محیطی با نور مناسب مطالعه کنید.

۳. تماشای فیلم، سریال یا انیمیشن

برخلاف مورد قبلی این یکی محبوب‌تر است. تماشای یک فیلم خوب یا دیدن یک سریال یا انیمیشن، می‌تواند شما را چند ساعتی از هیاهوی پیرامون‌تان دور کند.

اگر مثل من همچنان علاقه‌مند به یادگیری زبان باشید، دیدن فیلم، سریال و انیمیشن برایتان مفید خواهد بود. می‌توانید یک دفتر هم بردارید و لغات‌ یا اصطلاحاتی که می‌شنوید را یادداشت کنید.

۴.یادگیری

شاید مهم‌ترین کاری که می‌توان انجام داد، همچنان یادگیری چیزهایی باشد که دوست داریم. این می‌تواند شامل هر مهارت یا رفتار خاصی شود که ما به آن علاقه‌مندیم و معمولا سراغش نمی‌رویم. از یادگیری برنامه‌نویسی گرفته تا طراحی و گرافیک یا حتی خوش‌نویسی و خطاطی و ... . فرقی نمی‌کند چه چیزی، احتمالا بهترین کار ممکن همین است.

چون در مورد ۹۹.۹۹۹ درصد اخباری که می‌شنوید یا می‌خوانید، هیچ کاری نمی‌توانید بکنید و رخ‌دادن یا ندادن‌شان، در حیطه اختیارات شما نیست؛ بنابراین کار جالب‌تر و عاقلانه‌تر این است که زمانی را که صرف خبرخوانی و افسوس خوردن بابت وقایع پیرامون‌تان( بخوانید در شعاع ۲۰ هزار کیلومتری‌تان) می‌کنید را برای یادگیری چیزهای دیگر بگذارید. چه بسا اینکه از مسیر این یادگیری، افسردگی و آلزایمر احتمالی را هم از خودتان دور می‌کنید.

۵.کارهای عقب افتاده

همه ما در هر سنی که باشیم، کارها و فعالیت‌هایی داریم که انجام‌شان بدهیم و معمولا از انجام‌ دادن‌شان فرار می‌کنیم. بهترین کار این است که این‌کار ها را انجام دهیم. چون به هر حال، یک ساعت و نیم تمام گوش دادن به برنامه‌ خبری صدا و سیما یا اینترنشنال( بسته به اینکه چه تفکری دارید) تنها چیزی که از شما باقی می‌گذارد یک انسان نگران‌تر یا هراسان‌تر یا خوشحال‌تر است‌ که از شدت اطلاعات دریافتی مرتبط و غیر مرتبط، چیزی از انرژی‌اش باقی نمی‌ماند.

ولی انجام دادن آن‌ دسته از کارها و فعالیت‌ها که عقب افتاده‌اند، حتی در حد کاری مثل مرتب کردن یک اتاق بهم ریخته از برگه‌ و چوب و سیم، به مراتب مفیدتر و روحیه‌بخش‌تر از شنیدن این دسته اخبار است. حداقلش این است که یکی از کارهای لیست «شاید بعدا این جمعه اگر خدا بخواهد انجامش بدهم‌‌» تان را انجام داده‌اید.


چند پیشنهاد

برای پایان دادن به این یادداشت، بد نیست برای هر یک از موارد ۲ و ۳، چند پیشنهاد بدهم. هم فیلم‌ها و هم کتاب‌ها، طوری‌اند که به نظرم هرکسی با هر سلیقه‌ای می‌تواند برای یک‌بار هم که شده از آنها استفاده کند. با این‌حال، فیلم‌ها ممکن است رده‌بندی سنی خاصی داشته باشند که برای نوجوانان بهتر است چک شود.

لیست فیلم‌ها:

  • فیلم Parasite ۲۰۱۹
  • فیلم Five Feet Apart ۲۰۱۹
  • فیلم The Imitation Game ۲۰۱۴
  • فیلم Colonia ۲۰۱۵

لیست کتاب‌ها

  • کتاب کلبه عمو تم از هریت بیچراستو
  • کتاب شرافت و شیطان از الکساندر دوما
  • کتاب دزیره از آن‌ماری سلنکیو
  • کتاب رستاخیز از تولستوی
  • کتاب کودکی و نوجوانی از تولستوی
  • کتاب جزیره ۲۰ هزار فرسنگ زیر دریا از ژول‌ورن

 

0
درباره

معمولا دوست دارم که درباره اتفاقاتی که برایم می‌افتد، یا مسائلی که با آنها رو به رو می‌شوم چیزهایی بنویسم.

در این وبلاگ، آن دسته از یادداشت‌هایی منتشر می‌شود که فکر می‌کنم می‌توانند به مخاطبان، در زمینه‌های مختلف کمک‌ کنند.

در حال حاضر، یادداشت‌های این وبلاگ در ۴ دسته توسعه‌فردی، کتاب و کتابخوانی، فیلم و سریال و تجربه شخصی، منتشر می‌شوند.

 

 

 

 

پیوندها
قدرت گرفته از بلاگیکس ©